بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی تلاشی است برای تفکر و نقد جزم‌هایی که ما را به حرکت واداشته و دل‌های ما را با خود می‌برد.
اگر اندکی تردید در این راه و دل‌سپاری به آن ایجاد شده باشد، پس باید بازاندیشید و قوام افکار و رفتار خود را بازبینی کرد.

بازاندیشی در کار فکر کردن و بازخوانی افکار گذشته است.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

تحول 6

دوشنبه, ۶ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۲۰ ق.ظ

 ششم: 

روش شناسی

عاملان تحول فرهنگی لاجرم باید دلیری و حتی گستاخی به خرج دهند و الّا هیچ تغییری نمی‌تواند از درون پیله سختِ سنت و احتیاط نص‌محور بیرون آید. اما به یاد داشته باشیم که هر تحولی بدون تعیین قواعد و معیارها نمی‌تواند بین حقیقت و واقعیت جمع کرده و شاید تجربۀ ناکامی و طغیان را به‌بار آورد.

به گمان من هر تحولی باید پیوسته نگران و دغدغه‌مند حفظ اصول باشد. این اصول در دو سوی مختلف ظهور دارد. دو سوی حرکت برای حفظ تعادل. اول: حرکت در مسیر اخلاق و ضابطه‌های اخلاقی و دوم: حفظ موازنه بین استفاده از عقل و بهره از سنت.

از این روست که باید تاکید کرد  خطیر بودن تحولات اجتماعی به دلیل سختی غلبه بر رویکرد سنت‌گرایان و محافظه‌کاران نیست، بلکه ناکامی به دلیل تندی و عبور از معیار است. کاری که عملاً به بازگشت به خانه اول منجر می‌گردد. هر افراطی تفریطی تازه را به دنبال دارد و تفریط، زمینه‌ساز افراط‌های تازه‌تر و متاسفانه اینجا تسلسل باطل نیست.

اما گذر از تعادل همیشه عامل خاموشی چراغ تحول نیست. گاهی شروع کار و مماشات در ادامه و عدم جدیت در ادامه پروژه‌های فکری است که زانوان تحول را خم می‌کند و نیمه‌راه از  وصول به هدف باز می‌ماند.

در حوزه فقه، سال‌ها است که مقتضای واقعیت بیرونی (عنصر زمان و مکان) در صدور فتوا در مواجهه با مسائل جدید، مورد توجه قرار گرفته‌است. این یعنی اتکاء حداکثری به عقل در فضای استفتاء. چنین امری برای قرن‌ها در حوزه فقه مغفول و حتی مردود شمرده می‌شد. با ظهور تغییرات اجتماعی جدید و مواجهه دایمی و مکرر با وسایل و تجهیزات جدید، و از سویی دیگر توسعه مناسبات فرهنگی بین ملل مختلف و ارتباطات روز افزون با " دیگری" فقه با سیلی عظیم از سوالات و موضوعات جدید روبه‌رو شد. دیگر ملاک عدم توجه به موضوع در صدور فتوا توجیه نداشت و بسیاری از فقها موضوع را در صدور فتوا دخیل نمودند. این چنین فقه در تحول معاصر خویش خیزهای اولیۀ را برای پویایی بیشتر برداشت. با انقلاب‌اسلامی این امر به دلیل مسائل مستحدثه جدید، مدیریت و کشورداری، حکمرانی مصلحت و... بیش از گذشته نمود و ظهور یافت. احکام حکومتی، مشروعیت و مقبولیت، عنصر کارآمدی، قدرت و اطلاق آن، نقش مردم در حاکمیت الهی، موضوع بسط‌ید فقیه، سیاست خارجی و... در عین توسعه مباحث الهیات سیاسی، به موضوعات اصلی فقه و لاجرم نگاه تازه به آن فزونی و عمق بیشتری داد.

 در نتیجه "فقیه امروزی" مقتضیات زمان را که فراتر از نقل، اقتضای رجوع به عقل حداکثری ( حتی فراتر از عقل اصول فقهی مصطلح) را نیز دارد در صدور فتوا در نظر دارد و فتوا را به ملاحظه مقتضی صادر می‌نماید، در چنین اجتهادی که توسعه خط سیر اصولی (اصول فقهی) است، هر دو عنصر مستندات سنتی و نقلی و ملاحظات عقلیه صرف برآمده از اقتضاء زمان و مکان مورد تاکید و مبنای حکم است.

امروز احکام اموری چون حجاب، موسیقی، رسانه‌های جدید ( از رادیو و تلویزیون تا تلگرام و رایتل)، مسائل حقوق زنان در جامعه و خانواده (طلاق و ازدواج و مالکیت و...)، مسائل وقف، حدود تملیک، حدود شرعی تعذیر، مسائل فقه پزشکی از لقاح مصنوعی تا تغییر جنسیت، و... به مقدار زیادی با ملاکات جدید صادر شده و نسبت به سنت فتاوای گذشته کاملاً متفاوت است.

البته هنوز جریان سنتی در حوزه، قدرتمند است و بسیاری از بزرگان حوزه متعلق به این جریان هستند. اینان کماکان بر محوریت نص و کاهش قدرت و استقلال عقل در برابر آن تاکید دارند. ملاک احتیاط در بین طایفه‌ای از آنان، آنان را به جرگه اخباری بسیار نزدیک کرده، و عملاً در مواجهه با امور مستحدثه و یا در پاسخ به سؤالات جدید، صرفاً از عنصر احتیاط فقهی بهره می‌گیرند. اینان از ورود به مقتضیات اجتناب دارند؛ و تغییرات بیرونی را در ظهور و استخراج فتوا دخیل نمی‌دانند. اعتراضات و بعضاً فتاوای کاملاً سنتی آنان درباره حضور زن در جامعه، مکاسب و مالکیت، احکام حکومتی ، موسیقی و... نشان از خاستگاه سنتی آنان دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۰۶
عباس اسکندری

نظرات  (۳)

۱۷ دی ۹۵ ، ۱۲:۱۳ میثم علی زلفی
سلام
منظورتان از عقل حداکثری چیست؟ بوی دموکراسی از آن به مشام می رسد آن هم در استنباط احکام
پاسخ:

سلام . نه عرض نکردم عقل اکثریتی، عرضم کاربرد عقل در حدتام آن است که برای برخی از فقها به عنوان ابزار و نه منبع و برای برخی شان منبع را دارد. البته من به عواقب و تبعات این رویکرد هم خیلی واقف نیستم . همانطور که در موضعی دیگر گفتم ، شناخت حدود منطقی هر اقدامی، خودش محتاج طی مراحل مختلفی از گفتگو و بررسی و سنجش است. ما الان فقط الفاظ را بکار میبریم ولی شاید سرنوشت تاریخی برخی از رویکرد ها را محاسبه و سنجش نکرده ایم. باید مراقب این هم بود.

به هر حال از توجه جنابتان ممنونم.

۱۷ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۴ آسیه سادات بنیادی
سلام. 
شخصا معتقدم آنچه به عنوان کارکرد عقل در علوم دینی ما الان مطرحه خودش بیشتر نیازمند نقد هست. استقلال از متن در فهم دین و مداخله های غیر روشمند و مغالطه های صوری و غیرصوری زیر لوای عقل بسیار صورت میگیرد.
اساسا مساله روش فهم دین باید با تمام عناصری که تا کنون در ان مطرح شده اند بازپژوهی شود.
هم متن بو هم عقل هر دو باید جایشان و نحوه نقش آفرینی شان دقیق وارسی شود. 
به گمانم بد نباشد به یک نمونه از کارکردهای معیوب چیزی که عقل نامیده میشود در حوزه، اشاره کنم: مساله دلالت رو در میراث اصولی و تفسیری خوانده ایم که خیلی جاها ذیل بحث حجیت ظواهر قران مطرح میشود، بسیار جالب است که مقوله ای به نام دلالت التزامی به عنوان یک دلالت وضعی مطرح است... چیزی شبیه شترگاوپلنگ که هم وضع است و هم نیست! و خیلی جالب برداشتهای فراوانی تحت عنوان عقل از این رهگذر در فهم متن داخل میشود که وقتی دقیق بررسی شود مغالطه ای است برای خودش... القصه (بحث منطقی دقیقی دارد این مغلطه که عرض میکنم مجال تشریحش نیست)
این عقل به نظر بنده افسارگسیخته و نکاویده و ان متن قداره بند!! باید روی صندلی داغ کاوش قرار بگیرند. 
به نظرم ما با یک بلبشو مواجهیم بیشتر تا یک دعوای مشخص!
بسیار سپاسگزارم
پاسخ:
با تشکر از سرکار به استحضار میرسانم که بنده نیز کم و بیش به همین موضوع توجه کرده ام. اختلاف در همین کاربرد عقل و حدود آن است والا همه مدعی کاربرد عقل در ارزیابی و تفسیر متن هستند. اما چطور است که باز اخباریت بر ما سیطره یافته است؟ 
البته تعیین حدود برای عقل هم از همان مباحث اختلافی است . به هر حال اشاره به همین موضوع برای من کفایت میکند سخن بیشتر باید از سوی کارآمدان همان حوزه مطرح شود.  
۱۸ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۲ آسیه سادات بنیادی
سلام مجدد.
بله اما «حس» میکنم به جناح موسوم به عقلگراها بیشتر خوشبین هستید تا موسومین به نقل و متن گراها!
به نظرم هر دو این موسومین به یک اندازه در استعمال عقل و متن دچار نا بسامانی هستند. اسمها گاهی غلط اندازند.
درس خارج فقه یکی از بانوان بودیم که علاقمند به عقلگرایی هستند، در مقام اشکال و مستشکل همین بحث را به تناسب مطرح کردم بعد از کلی بحث کار به جایی رسید که ایشون تلویحا پذیرفت عقل عنوان کلی میان تهی ای شده است در فضای بحث فقهی و یک پرچم اجتماعی است بیشتر تا یک قوه معرفتی! ابتدا متنگراهای مجلس را خوش امدم اما چندی نگذشت که طفیلی بودن متن در نزد انها و وجود انواع گزاره های برنخواسته از متن در کار آنها هم تلویحا مورد اعترافشان واقع شد... و بنده هم تلویحا از هر دو جناح رانده شدم و انگ با همه مخالف خوردم.
نکته بسیار قابل توجه وضعیت اجتماعی این جو است. متاسفانه قدرت سنت شفاهی در حوزه و ضعف سنت مکتوب بی تاثیر نیست. تا وقتی همه چیز در بحث و مجادله های شفاهی مطرح میشود اوضاع بیش از اصل مساله درگیر هیجانات اجتماعی خواهد بود. باید جو مکتوب فعالی در این جدالها خلق شود تا هم بتوان علمی تر گفت و شنید و هم کمتر اسیر هیجانات و مسایل اجتماعی باشیم.

میبخشید کلامم طولانی شد
سپاسگزارم
پاسخ:
بسیار ممنونم . کلامتان طولانی نبود. این مباحث جای بحث و گفتگوی بسیار دارد. بله عوارض متن گرایی اخباری در سیف مختلفش و ناکامی فقیهان موسوم به عقل گرایی ( اگر چه نه در ابتدای جاده ، ولی در چند پیچ آنطرفتر) از نمونه های شاخص مشکلات حوزه و نظام آموزشی و تفکر دینی است. بخشی مربوط به نظام آموزشی برخی به خاطر سیطره تقدس جریانهایی خاص در حوزه برخی حاصل رسوبات تاریخی و برخی مربوط به سنت اندیشی متصلب است. در هر صورت باید موضوع بیشتر کنکاش شود. و به چاره جویی و راه یابی برسیم. کاری که در اولین قدم باید حوزه و حوزویان خود به آن همت کنند. و البته به قول شما باید نوشته شود تا هم ثبت گردد و هم لوازم نوشتن از جمله تعهد به اقوال و مدعیات به جریان شفاهی غلبه یابد.    

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی