روشنفکری و مسئله سنت
سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱ ب.ظ
الگویهای رفتاری به زودی به سنت تبدیل میگردند. وجه هنجاری مییابند و پیرو و معتقد پیدا میکنند. از این رو است که تغییر آنها با مقاومت روبهرو شده و به غایت هزینه بردار است.
پیوند این الگوها با نظم اجتماعی اوج دشواری و نشانگر عمق مشکل فرهنگی و شاید سیاسی است. زیرا حرکتهای فرهنگی وقتی سرعت بسیار داشته باشند، به عدم تثبیت فرهنگی و فرو ریختن ارزشها منجر میگردند. و وقتی کُند حرکت کند، سنتهای هنجاری ایجاد شده و تصلب ارزشی میسازند. اکنون علی رغم سرعت تغییرات اجتماعی در فضای رسانههای مدرن و خُلقیات و سبک زندگی مردم در ایران، ما بیشتر در وضعیت تصلبفرهنگی هستیم و زیرا بیشتر تغییرات در ساخت رفتار و الگوهای زندگی، هزینهبردار بوده و به راحتی تن به تغییر نمیدهد.
نکته مهمی که به بحث هزینهدار بودن تغییرات مربوط است، بیش از مسئله سرعت تغییرات و مقاومت طبیعی مردم در قبال آن، به این باز میگردد که بیشتر سنتها، مؤید به آموزههای دینی و تحت حمایت نهادهای مذهبی هستند؛ یا حداقل چنین نشان میدهند.
اگر بتوان نشان داد این نسبت بین سنت و مذهب برقرار نیست و جعلی است، بخشی از فرایند تغییر از انجماد خارج شده و سرعت نسبی به خود میگیرد.کاری که روشنفکری دینی وظیفه و رسالت خود میشمارد.
روشنفکری دینی با نشان دادن عوارض بیرون از دایره آموزههای اصیل دینی و یا اشاره به جواهر تعالیم الهی و فرو گذاشتن عوارض تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی ,... مردم دیندار، تلاش میکند از فربگی و ناتوانی مذهب جلوگیری کرده و چابکی و کارآمدی آن را در سیر زمان تضمیبن کند.
با این حال اشتباه در تعیین امر قدسی با غیر قدسی و آموزههای اصیل دینی از عوارض زمانی و مکانی آویخته به دین، مهلکترین اشتباه روشنفکر دینی است. زیرا هم به برهم خوردن نظم آموزشی تعالیم دینی منجر شده و دینداران را دچار حیرت و سردرگمی میکند، هم رقیب را بر مرکب بهانه سوار نموده و او را در مسابقه قرائت دینی پیش تر برده و بلکه برنده مسابقه میکند.
و تأسفبار اینکه روشنفکری دینی همیشه متهم به هنجار شکنی و تجدید نظر طلبی در آموزه های دینی است. از این روست که روشنفکری دینی نیز همچون محتوای پیام خود، نتوانسته به درستی مورد قبول مردم و اقبال دینداران قرار گیرد؛ تا با بهره از این سرمایه، مقاومتها را بشکند.
اکنون آگاهیسازی درباره امر قدسی، آموزههای کانونی ادیان، خلوص آموزههای دینی و... در کنار توانمندسازی تطابق آموزههای دینی با تغییرات زمانی و مکانی که عنصر کارآمدی دین را تقویت میکند، و نیز دستیابی به مکانیزمها و روشهای علمی تعیین تعالیم اصیل دینی و بازشناسی آن از موضوعات فرهنگی و تاریخی دیگر، وظیفه اندیشمندان مؤمن و روشنفکران معتقد است.
آیا روشهایکلامی، الهیات، اصول فقه و به طور کلی ابزارها و روشهای دینشناسی سنتی، توان انجام این وظیفه را دارند؟
۹۴/۱۲/۱۸