بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی تلاشی است برای تفکر و نقد جزم‌هایی که ما را به حرکت واداشته و دل‌های ما را با خود می‌برد.
اگر اندکی تردید در این راه و دل‌سپاری به آن ایجاد شده باشد، پس باید بازاندیشید و قوام افکار و رفتار خود را بازبینی کرد.

بازاندیشی در کار فکر کردن و بازخوانی افکار گذشته است.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

تفکر چیست؟ (3)

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ب.ظ

                                                                                                                                                                                                                    واژگان در همه جا پراکنده اند. و بیش از هر جا در ذهن ما. آنها ابزاری ساده برای بیان نیستند، بلکه چارچوب‌هایی برای فکر کردنند. ولی فکر کردن چنان که آمد پرهیزی ماندگار از تقلید است. با این حال این وضعیت متناقض نما (پارادوکسیکال) را چگونه می‌توان فهمید و تبیین کرد؟ از سویی فکر تنها در دامن واژه‌ها و چارچوب‌های مفهومی شکل می‌گیرد و از سویی دیگر فکر کردن مستلزم فرا رفتن از چارچوب‌ها و شکستن حصار تقلید است. تقلید ساده گزاره‌ها و یا درونی کردن انگاره‌های رایج. شکستن این سیطره (رایج بودن) مستلزم کنشی فرا رونده و برسازنده است. همان که پیشتر از آن به رادیکال بودن تفکر تعبیر کردم. ازاین رو تفکر بی هیچ سخنی واجد "‌شجاعت" است. متضمن شجاعت.
اگر اندیشه‌ای واجد شجاعت نباشد و یا ماحصل و محصول آن سزاوار این صفت نباشد، چیزی جز تقلید گمراه نمی‌تواند باشد. از این رو کانت بزرگترین گسست نظری انسان در آستانه عصر جدید (عصر روشنگری) را با صفت شجاعت توصیف می‌کند: روشنگری شجاعت به کارگیری فهم خود است.
سکر و مستی پر لطف و پنهان شجاعت است که می‌تواند اندیشمند را از محاسبات محقّر فایده- هزینه خلاص کرده و او را بر مرکب رادیکال، تندرو، چموش و گستاخ فکر کردن و نفی تقلید سوار کند. نفی تقلید نفی جامعه‌پذیری بی‌چون و چرا و نفی اتوریتۀسیاسی نیز هست. و از داین رو قدرت‌های سیاسی همواره بر آزادی اندیشه و بیان روی ترش می‌کنند! زیرا این آزادی که متضمن شجاعت فکر کردن است، مهمترین پرسشگر نقاد جامعه و قدرت است. و روشنفکر همان اندیشمند متعهد نقادی است که تن به خطر نقدِ اتوریته می‌دهد. این‌گونه رابطه شجاعت و فکر و روشنگری و نقد و روشنفکر متعهد روشن می‌شود.
فلاسفه یونان به خوبی در بیان شجاعت همراه توصیف آن به عنوان فضیلتی برین برای جنگجویان و حربیان، شجاعتِ مردان دانا برای سخن گفتن از موضوعات شریف و متعالی را نیز یادآورد شده بودند. و من همواره در این اندیشه‌ام که چرا "سقراط حکیم" دانش را با محبت پیوند زده و کنش شرافتمندانه فکر کردن و گسیختن از تقلیدها و توهم ها را - فلسفه- فیلوسوفیا (philosophia) یعنی دوست‌داری و محبت‌ورزی به دانش نام نهاد؟
در میان این میدان تجربه روانی عاطفی و شناختی آنچه بر می‌آید و نتیجه همه اندیشیدن و عشق به دانش یا حقیقت است "‌زندگی‌"‌ است. تفکر از درون و با تجربۀ زندگی سر برمی‌آورد. گرچه شاید در این ایستگاه نمانده و حیاتش را درساحتی دیگر مثل ارزش‌ها و خواست‌های متعالی ادامه دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۱
عباس اسکندری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی