بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی تلاشی است برای تفکر و نقد جزم‌هایی که ما را به حرکت واداشته و دل‌های ما را با خود می‌برد.
اگر اندکی تردید در این راه و دل‌سپاری به آن ایجاد شده باشد، پس باید بازاندیشید و قوام افکار و رفتار خود را بازبینی کرد.

بازاندیشی در کار فکر کردن و بازخوانی افکار گذشته است.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

لحظه سرد

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ
همیشه بین ضربه‌ای که می‌خوری تا وقتی که گریه‌ات می‌گیرد، زمانی کوتاه هست. ثانیه‌ای یا کسری از ثانیه که با همه اندکی‌اش، قلبت را در هم می‌فشرد. این لحظه چقدر سرد و سنگین و خفقان‌آور است! 
از اشک ممنونم که این لحظه سرد را این خفقان نامرد را اندکی التیام می‌بخشد. از گریه ممنونم. 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۹
عباس اسکندری

نظرات  (۴)

۱۹ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۹ خیالِ دست
اشک یکی از مهم‌ترین آفریده‌های خداست. به خاطرش هر لحظه هم شکر کنیم کم است.
پاسخ:
همینطور است عزیز.
۲۰ تیر ۹۵ ، ۱۷:۳۲ آسیه سادات بنیادی
سلام. همیشه میاندیشیده ام گریه شمشیر دولب است برای زنها.
از نگاه مثبتتان ممنون
پاسخ:
ممنون. بله بنده به دامن گریه آویخته‌ام . ولی این پست چیز دیگری را هم در نظر داشت. لحظه سردی بین دو واقعه لحظه‌ای بسیار دردناک که درعین کوتاهی می‌تواند همه حیات آدمی را مضمحل کند. لحظۀ بهت. لحظه‌ای که ذهن و حس آدمی می‌خواهد بر شدت فاجعه فائق آید. می‌خواهد خود را از زیر بار سنگین واقعه خارج کند. لحظۀ سکوت و سکون که آخر سر به گریه ختم می‌شود. گریه از آن رو زیبا و خواستی و جان‌بخش است که نتیجه تقلای روح و روان آدمی برای ادامه، برای بقاء و... است. آه که آن روز آید و دیگر امیدی به ادامه، امیدی به بقاء و امیدی به آینده نباشد، آنگاه نه تنها گریه‌ای نخواهد بود، بلکه بهت مستدام همه حیات و زندگی را در برخواهد گرفت.     
چرا به دامن گریه؟!
مگر در آغوش خداوند نبودی؟!
پاسخ:

مگر بچه ها در آغوش مادر گریه نمی کنند؟ مگر ما آدم ها اینگونه نیستیم که حال های متفاوت و فراز و نشیب ها داریم؟ مگر وقتی گم میشوی و به آغوش مادر بازمیگردی علی رغم احساس امنیت گریه ات نمی‌گیرد؟ شما به جز تلاش برای مچ گیری از من، صداقت کلام خود را نیز از دست می‌دهید. و رو راستی با خود را! همچنین منکر حقیقت آدمی میشوید. ما آدمیم با همه افت و خیزهایمان، با همه کوتاهی هایمان، ضعفهایمان، و...

شب بخیر.

گاهی که مجبوری جلو گریه را بگیری دیگر از التیام خبری نیست تازه جلو گریه رو گرفتن هم خیلی سخته گویی همه این سیل توی گلو جمع میشود و چنان می فشاردش که نزدیک است داد ز بیداد کشی.

من اخیرن به این نتیجه رسیدم گریه خیلی جاها پاک کردن مساله های ماست نه حل اونها. البته رنگ و بوی جنسیتی این نتیجه رو نباید از نظر دور داشت. جنس ما شاید در طول تاریخ بیشتر از سهمش گریه کرده وقت آنست که کمی ادای محکم ها رو در بیاورد.
پاسخ:
نسل شما و جنس شما مظلوم است. البته که قوی بودن ربط وثیقی با گریه ندارد ولی خوب! خدا کند هرگز به گریه محتاج نگردید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی