بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی تلاشی است برای تفکر و نقد جزم‌هایی که ما را به حرکت واداشته و دل‌های ما را با خود می‌برد.
اگر اندکی تردید در این راه و دل‌سپاری به آن ایجاد شده باشد، پس باید بازاندیشید و قوام افکار و رفتار خود را بازبینی کرد.

بازاندیشی در کار فکر کردن و بازخوانی افکار گذشته است.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

تفکر چیست؟ (2)

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۷ ب.ظ

درحالی که زندگی کردن خود اغلب به دلیل استعدادهای غریزی آدمی، محتاج سطح بالایی از فکر کردن نیست، اما تفکر همواره از درون زندگی و با تجربه "زندگی" به معنای عام آن شکل می‌گیرد.

البته نه می‌توان و نه باید تلاش کرد تا فکر کردن؛ فلسفیدن و کنکاش ذهنی، کانون زندگی فردی شود. اما بی هیچ تردیدی  فکر تنها در بستر زندگی شکل می‌گیرد.

تضادها و ناکامی‌های روزگار و بن بست‌های پیش‌رو که در پایان راه‌های طولانی و گاه غیر قابل برگشت ظاهر می‌شود، سوالاتی را می‌آفریند که از جنس محاسبه ساده سود و زیان نیست. سوالاتی که به خود زندگی کردن؛ اهداف آن، چرایی آن و فرجامش معطوف است. سوالاتی که به کشف نسبت‌های فرد (سوژه) با خودش، دیگران و جهانش مربوط است. معنای زندگی و بحران هویت.

 

 درست در همین هنگام که فرد خودش موضوع تفکر خویش واقع می‌شود،  به اوج "سوژه بودن" تبدیل می‌گردد. خودآگاهی از "رنج سوال" و به قول میلان کوندرا " بارِ هستی" و "معنای زندگی" او را در کام تفکر می‌اندازد. تفکری که تداوم آن ،اصل زندگی را در چنبره خویش می‌گیرد.

 اما زندگی جدی‌تر و متکی به زمینه‌های زیستی و غریزی بسیاری است که موکول کردن آن  به بَعد ممکن نیست. اما در مقابل فکر را می‌شود به تعویق انداخت.

 تفکر همواره سخت و رنج آور است. محتاج تداوم است و خستگی مفرط می‌آفریند. شیرینی زندگی همیشه بر تلخی تفکر؛ کنکاش بی پاسخ، تضادها و چراها فائق می‌آید. و از این روست که در دیالکتیک زندگی و تفکر باز این زندگی است که دایم باز تولید می‌شود. گرچه جنس و نوعش همواره متحول می‌گردد. 

مدرنیته یکی از ظهورات این سنتز مدام است.  شکلی از" زندگی".  زندگی نو . زندگی که از خلال سوال‌ها و چراها شجاعانه و پاسخ‌های دم‌دستی و ساده حاصل شده است.

در منطق و حیات مدرن، فکر کردن شغل شریفی است. به خصوص انواع خاصی از تفکر تنها در غالب مشاغل خاص دانشگاهی امکان بروز دارد. دانشگاه مدرن، همان مکانی است که تفکر را به شغل تبدیل می کند و بدیهی است که شغل باید خروجی مشخص، ساعات معلوم و نتیجه معین داشته باشد. و آنچنان که می‌دانیم اکنون این سنت آکادمی است که طرح های درسی معطوف به نتیجه باشد، روش‌ها عینی و مسیر تفکر و پژوهش از پیش کاملاً روشن باشد. همه ساحات تفکر باید بر مدار عینیت تحصّلی بچرخد و از آن، تکنیک یا همان ابزار کنترل بیشتر حاصل آید. ابزار کنترل نیروهای طبیعی، اجتماعی، قدرت و سیاست.

در این منظر، تفاوت های زیادی بین علوم تجربی و طبیعی با علوم انسانی و اجتماعی نیست. روش‌ها یکسان و نتایج از یک سنخ است. علاقه‌مندان به تفکر در جامعه جدید با افرادی جدا افتاده از هم، که سوالات کوچک و آرزوهای بزرگ دارند؛ در چه جایی بهتر از آکادمی خواهند توانست به تفکر و زندگی، توامان بپردازند؟

اما تفکر خصوصیات منحصر به فردی دارد  که نمی‌توان  پیوسته آن را در چارچوب ساختارها و نهادهای مدرنیتهء (غربی) همچون کالج های تعلیمی و دانشگاه‌ها محصور کرد.

تفکر اساساً امری رادیکال است. درست است که طی سال‌های متمادی پوزیتیویسم توانسته فکر و عقلانیت را به شکل خاصی از تفکر (به اصطلاح) عینی تقلیل دهد. اما در خلال همین مدت،  تفکر همواره از چنگال ایدئولوژی و منطق تحصّلی و زیر مجموعه‌های متنوع آن چون رفتارگرایی؛ پراگماتیسم و تداعی‌گرایی گریخته است.

اینطور نیست که شکلی از تفکر، رادیکال است. بلکه تفکر بی هیچ بحثی خود رادیکال و همچون امری نفی کننده ظهور می‌کند. تفکر همواره سطح عادی و طبیعی پدیدارها را بهم می‌زند. کلیتِ مفهومی را از جاهای مختلف در طبقه‌های مشخص جمع کرده و تحلیل می‌کند. ساختار تثبیت شده پدیده‌ها و نهادهای اجتماعی را وا می‌کاود و از خلال این اقدام چه بسا نظم طبیعی یا سازمانی را که قدرت و هژمون موجود، خود را برپایه آن استوار کرده است، بهم می‌ریزد. از این رو هم در جامعه و هم مشخصاً در آکادمی فکر کردن واجد و همراه با نوعی "حفاظت اطلاعات" است.

حفاظت اطلاعات یعنی ساختاری که به "هدایت فکر"! ، "جامعه پذیری"،  تنظیم برنامه های درسی، کنترل سوالات! و تعیین پاسخ‌های مطلوب و خلاصه "مهندسی اجتماعی" در درون آکادمی مبادرت می‌کند.

طرح دروس مدارس و دانشگاه‌ها، موضوع سخنرانی‌ها، تشکل‌های علمی دانشجویی، نهادهای رسمی، گفتمان‌های رسانه‌ای، تبلیغات سیاسی، چاپ کتاب و مقاله و خلاصه "تولید همه کالاهای فرهنگی"! باید از رژیم خاصی از حفاظت و اطلاعات تبعیت کند تا «سلامت جامعه!» را به خطر نیندازد!  تشبیه خوراک جان و خوراک تن، تشبیه بسیار مناسبی برای ایجاد حداکثر رژیم سانسور و صافی های مدیریتی و کنترلی است. تفکر باید رام  گردد و از چارچوب نتیجه مطلوب و مختار هژمون و ارباب قدرت خارج نشود!

این است غایت قصوای فکر در جامعه جدید.

 آیا خواهیم توانست روزی بار دیگر ارج و ارزش تفکر انتزاعی و فارغ از هژمون قدرت و فشار زندگی را احیاء کنیم؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۹
عباس اسکندری

نظرات  (۱)

۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۳ آسیه سادات بنیادی
سلام علیکم. بسیار بهره بردم. سپاسگزارم
پاسخ:
زنده باشید گرامی .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی