حجیت برحقیقت
همواره نزد عامّۀمردم صورتِ معقول دین کمتر دیده میشود. علت این امر هرچه باشد، محتاج بررسی های مستقلی است. اما اصل موضوع ثابت است. آنچه از دین در افکار و اعمال عوام ظهور دارد اغلب مجموعهای از مناسک عبادی و صورتی از اعتقادات دینی معوج، متناقض و خرافی با سرمایهای بزرگ از محبت و باور نسبت به بزرگانِدین است.
در عقایددینی مردم ما، ظاهرگرایی، غلو در حق ائمۀهدی، عدم توجه به مضامین آیاتِقرآن و تقدیرگرایی منفی از مصادیق رایج اعتقادات دینی عوام است. متأسفانه این صورت دینداری در برخی مواقع از سوی بعضی از اهالی منبر و معرکه نیز ارج داده شده و به بهانۀ صدق و صفای دینداری نزد عوام، آن را تبلیغ کرده و حتی نسبت به آن غبطه روا میدارند. غافل از اینکه صدق و صفا در باطل یا عقاید غلط والتقاطی هیچ معنا و توجیهی ندارد؛ بر عکس تعالیم اسلامی پر است از تاکید بر بصیرت در دین و تعقل در کتاب تکوین و تشریع یا آموزههای کتاب مجید الهی.
طی سالهای گذشته، شهرت برخی از اعاظم عرفان و سلوک در میان ما، باعث شده که "غیبگویی" و "باطنبینی" نیز از ارکان دین شمرده شده و با این ملاک، علم و صلاح افراد و علماو صحت عقاید آنان سنجیده شود.
نگارنده به هیچ وجه منکر مقامات عرفانی و کرامات بزرگان نبوده و نیستم؛ و خود، ریزهخوار محضر پر برکت برخی از این بزرگان بودهام. با این حال این رواج را درک نمیکنم و بهتر آنکه بگویم آن را در خدمت باور دینی و ایمان مردم نمیشمرم. در این خصوص موارد ذیل قابل بررسی است:
اول: هر محبتی در آغاز، فرع و مأخوذ از معرفت است و بدون معرفت، محبت بیمعنا و غیر قابل توجیه است. پس از معرفت اجمالی و حصول محبت و باورِ پس از آن، زمینههای لازم برای کسب معرفت بیشتر نسبت به دین و تعالیم آن ایجاد میگردد؛ این جریان مبارک و دو سویه به شدت از هم متأثر است.
دوم: اگر پرسیده شود در سطحِکلان اخلاق مهمتر است یا عرفان فردی، حتماً به نفع اخلاق رأی خواهم داد. زیرا اخلاق همواره دو سو دارد و اغلب اعمال اخلاقی که از طرف یک عامل صادر میشود رو به سوی "دیگری" دارد. و این یعنی همان چیزی که صورت بیرونی دینداری را مزین به حسنات رفتاری و جاذبه تبلیغی کرده و جامعه دینی را به صلح و صفا و مهربانی و مدارا رهنمون میشود. چیزی که ما و جهان ما بی اندازه بدان محتاج است.
سوم: شهرت "درونبینی" و غیبگویی برخی از علمای ربانی آنچنان بر نگاهها و تعابیر مردم و رسانه ها و کتابهایی خاص سایه افکنده که گویی از ایشان هیچ هویتی جز این پندارها و نقل قولها، موجود نیست. حال آنکه آنچه آن بزرگان را "صاحب مقام" نموده، سلوک اخلاقی آنان است. نه خرق عادات یا توانایی بر اَعمال غریب!
چهارم: هرگز نمیتوان منکر فضایل و مراتبدانش و روشنبینی نامورانی چون آیتاللهبهجت و آیتالله سیدرضابهاءالدینی رضواناللهعلیهما و امثال آن بزرگواران شد. حرف آنست که ایشان خود بر پرهیز از حواشی، دقت و مراقبت دایم بر رفتار، ترک معصیت و انجام عبادت واجب تاکید و اصرار داشتند، نه دلخوشیهای غیبی آن هم از جیبدیگری که بعضی با پرداختن به آن سرگرم شوند و کرامات شخصی دیگران، آنان را خوش آید!
پنجم: دین سیرهای معلوم و مشخص دارد که حداقل معتقدان را برای دنیا و آخرت کفایت میکند. پرهیز از پیچیدهسازی سیرۀ دین را ضروری میدانم و از جمله به شدت با الویتدادن به سلوک عرفانی پیش از تثبیت اعتقادات، سر نازسازگاری دارم. کثیری از انحرافات عقیدتی ریشه در همین بازیهای عرفانی دارد. بدانید و آگاه باشید که اتفاقاً اهل ریا و تظاهر را پیچیدهسازیها و حواشی پروری های بیهوده ، سخت بهکار میآید.
- ششم: دین، با شریعت مشخص و مناسک تعلیمی معین، آنچنان که در کلیات رفتاری و اخلاقی در اعمال معتقدین منعکس میشود، به شرط معرفت میتواند ضامن سلامت اخلاق و کسب رضایت و آرامش روح و روان افراد باشد. عرفان زایدهای ویژه و متمایز از آن نیست. منتها اگر کسی خیال خام بپروراند که مناسک، بیتوجه و تنبّه، معرفت میزاید، راه به چاه برده است. چه بسا خُلقش تنگتر و مسیرش طولانیتر شود.
- هفتم: آنچه بزرگان را بزرگ کرده، برخی غیبگوییها و یا تواناییهای خارقالعادۀ آنان نبوده و نیست. بلکه بندگی و خداخواهی، حسن خُلق، عدم تعدی به حقوق دیگری، راستگویی، محبت و مداراء و بخشش، تواضع و خاکساری و خدمت به خلق خدا و همه خوبیهای دیگر بوده که از خاک حاصلخیز اِخلاص در عمل و تداوم بر حسنات و خویشتنداری از معصیت برآمده است.
چه بسیار دیده شده دین خدا را وسیلۀ سرگرمی رسانهای و نقل محافل تفریحاتمعنوی! میکنند و حجت حق را زیر سایه قدرت و توان افراد میشناسند؛ نه حجیت بر حقیقت نزد آنان.
_____________________________________________________
پینوشت: بخشی از این نوشته در ایامارتحال حضرت آیتالله بهجت در وبلاگقدیمی بازاندیشی منتشر شده بود.
در مکاتب یا عرفان های غیر مذهبی - مثل ذن و امثالهم- نیز مردم بیشتر به کارهای خارق العاده توجه نشان می دهند تا آنچه از راه اصولی و تمرین و یادگیری به دست می اید