جدال با خرافه (1)
خرافات هر تعریفی که داشتهباشد، هراسناک است. زیرا نه تنها جعل و دروغ است، بلکه چنگ انداختن به چهرۀ حقیقت نیز هست. خرافات لباس «تقدس» بر تن بیریشهترین ادعاها و گفتهها میکند و از این روست که توان ظهور و دوام مییابد.
مسلح شدن این پدیده به نفوذناپذیرترین سپرهای عقیدتی یعنی «قُدسیت» از او جانی نامیرا ساخته است. نه تنها سرّ دوام بلکه سرّ "همهگیر" شدن آن نیز در همین قدسیت نهفته است.
به تاریخ تحول فکر دینی بنگرید! چه بسیار مصلحان و اندیشمندانی که از موضع خلوص و اصالت دین بر سرِ جدال با خرافه رنجور و مجروح شدند، به بیدینی و اباحه متهم و بلکه از جامعه خود طرد گشتند. گروهی تهمت کفر و ارتداد شنیدند و برخی طعن سست عنصری و غربزدگی.
خرافه هرچه هست سامان عقلدینی و باور اصیل را طوفانزده میکند. میانبرهای قضاوت که در خرافات جریان مییابد، طرحهای ذهنی دروغینی هستند که قوه تفکر را میستاند و «کلیشه»ها را میپروراند. و چه بدروزگاری است روزگار حضور و سیطره کلیشههای فکری و میانبرهای اندیشه در عالم تفکر!
هرچه خرافات پروارتر، تن رنجور حقیقت و ایمان و خلوص دینی نحیفتر. خیانتی که در خرافه هست بسی بیش از این گفته است. زیرا خرافات تخم بیدینی و تردید میپراکند. ویروس خرافه به راحتی لباس خودی بر تن میکند و مدت زمانی اندک، ادعای صاحبخانگی. از این رو نظام و حیاتفکری و ایمانِدینی را از درون با چالش تضاد با عقلانیت و ناکارآمدی روبرو میکند.
چه بسیارند مردمی که به دلیل یکی دانستن عقاید خرافی و اعتقاد دینی نسبت به دین و حقانیت آن مردد و کماعتقاد یا بیاعتقاد شدهاند. خرافه، بهخصوص خرافه مقدس، برادر و همزاد شک و انکار است. اگر پدر آن نباشد.
در هر جامعهای که از حیث ایمان و اخلاق و عقیده رنجور و ناتوان است، سراغ خرافات را بگیرید. هرچند که در این میان ریا و تظاهر دینی هم کوتاهدست نیست. و چه بسا پرکارتر باشند. این دو بیماری، گیجی، سرخوردگی، پوکی و و تهوع را در عالم اندیشه میآفرینند و میپراکنند. و دست آخر تحرک و پویایی «جان ایمان» را میستانند.
در اینباره بازهم خواهم نوشت شما نیز بگویید تا بیشتر بدانیم.
____________________________________________________________________________