بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی

اندیشیدن درباره خود و جهانی که به زودی پایان مرا نوید خواهد داد

بازاندیشی تلاشی است برای تفکر و نقد جزم‌هایی که ما را به حرکت واداشته و دل‌های ما را با خود می‌برد.
اگر اندکی تردید در این راه و دل‌سپاری به آن ایجاد شده باشد، پس باید بازاندیشید و قوام افکار و رفتار خود را بازبینی کرد.

بازاندیشی در کار فکر کردن و بازخوانی افکار گذشته است.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

جدال با خرافه (1)

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۳۳ ب.ظ


   خرافات هر تعریفی که داشته‌باشد، هراسناک است. زیرا نه تنها جعل و دروغ است، بلکه چنگ انداختن به چهرۀ حقیقت نیز هست. خرافات لباس «تقدس» بر تن بی‌ریشه‌ترین ادعاها و گفته‌ها می‌کند و از این روست که توان ظهور و دوام می‌یابد.

    مسلح شدن این پدیده به نفوذناپذیرترین سپرهای عقیدتی یعنی «قُدسیت» از او جانی نامیرا ساخته است. نه تنها سرّ دوام بلکه سرّ "همه‌گیر" شدن آن نیز در همین قدسیت نهفته است. 

   به تاریخ تحول فکر دینی بنگرید! چه بسیار مصلحان و اندیشمندانی که از موضع خلوص و اصالت دین بر سرِ جدال با خرافه رنجور و مجروح شدند، به بی‌دینی و اباحه متهم و بلکه از جامعه خود طرد گشتند. گروهی تهمت کفر و ارتداد شنیدند و برخی طعن سست عنصری و غرب‌زدگی.

  خرافه هرچه هست سامان عقل‌دینی و باور اصیل را طوفان‌زده می‌کند. میانبرهای قضاوت که در خرافات جریان می‌یابد، طرح‌های ذهنی دروغینی هستند که قوه تفکر را می‌ستاند و «کلیشه»‌ها را می‌پروراند. و چه بدروزگاری است روزگار حضور و سیطره کلیشه‌های فکری و میانبرهای اندیشه در عالم تفکر!

   هرچه خرافات پروارتر، تن رنجور حقیقت و ایمان و خلوص دینی نحیف‌تر. خیانتی که در خرافه هست بسی بیش از این گفته است. زیرا خرافات تخم بی‌دینی و تردید می‌پراکند. ویروس خرافه به راحتی لباس خودی بر تن می‌کند و مدت زمانی اندک، ادعای صاحب‌خانگی. از این رو نظام و حیات‌فکری و ایمان‌ِدینی را از درون با چالش تضاد با عقلانیت و ناکارآمدی روبرو می‌کند.

   چه بسیارند مردمی که به دلیل یکی دانستن عقاید خرافی و اعتقاد دینی نسبت به دین و حقانیت آن مردد و کم‌اعتقاد یا بی‌اعتقاد شده‌اند. خرافه، به‌خصوص خرافه مقدس، برادر و همزاد شک و انکار است. اگر پدر آن نباشد.

  در هر جامعه‌ای که از حیث ایمان و اخلاق و عقیده رنجور و ناتوان است، سراغ خرافات را بگیرید. هرچند که در این میان ریا و تظاهر دینی هم کوتاه‌دست ‌نیست. و چه بسا پرکارتر باشند. این دو بیماری، گیجی، سرخوردگی، پوکی و و تهوع را در عالم اندیشه می‌آفرینند و می‌پراکنند. و دست آخر تحرک و پویایی «جان ایمان» را می‌ستانند. 

در این‌باره بازهم خواهم نوشت شما نیز بگویید تا بیشتر بدانیم.  

 ____________________________________________________________________________

نوشته شده چهارشنبه، پنجم فروردین ۱۳۸۸ توسط عباس اسکندری 
وبلاگ قدیمی بازاندیشی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۱
عباس اسکندری

نظرات  (۳)

مرزهای مشخصی ندارند خرافه و دین. چیزی را کسی دین می داند دیگری خرافه و برعکس. چه کسی می تواند به قطعیت جدا کند این دو را از هم؟
پاسخ:

عجب چیزهایی می شنوم؟!

واقعا؟
دانشجوی دکتری فلسفه !!!میگفت مداحان لازمه پیاز داغ مداحی ها رو زیاد کنند چآن اگر اصل واقعه رو ذکر کنند بار احساسی اش کم میشود و عاشورا زنده نمی ماند درحالیکه خیلی مهمه زنده بماند.
اینطوریا دیگر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی